خلاصه داستان از این قرار است که دختری جوان نیمههای یک شب در کتابخانه پدرش میگردد و کتابی قدیمی را پیدا میکند و بستهای کاغذ زردشده. این کاغذها نامههایی هستند که آغازشان رنگ و بویی منحوس دارد: «به وارث عزیز و بداقبالم...» این کشف او را به دنیایی میکشاند که حتی به دورترین رؤیاهایش هم خطور نمیکرد: هزارتویی از اسرارِ گذشته پدرش و سرنوشتِ مرموزِ مادرش که علتش نیروی شرّ عظیمی است که در ژرفای تاریخ نهفته. در همان لحظات، ناخودآگاه خود را در آغازِ راهِ جستجویی برای یافتن سؤالهایش میبیند که آن را حق خود میداند: جستجو برای دانستن حقیقت درمورد وِلاد صلابهگر، حاکم قرونوسطایی که فرمانروایی وحشیانه و سبعانهاش شالوده اسطوره دراکولا را شکل داد. افسانه دراکولا با دنیای امروز چه ارتباطی دارد؟ جواب این سؤال از مرزها و زمان امروز فراتر میرود و قهرمان داستان را از آرشیو کتابخانه آکسفورد به استانبول و بوداپست و از آنجا به قلب اروپای شرقی میکشاند. او نشانههای ظلمانی و متون پنهانی را رمزگشایی میکند و رازهایی را میبیند که در روایات و سنتهای صومعههای قرون وسطا هستند و با دشمنانی سهمگین رودررو میشود تا اینکه گامبهگام به بخشهای پنهان زندگی گذشتهاش نزدیک میشود و درنهایت مجبور است با خود اهریمن روبهرو شود.
کتاب واقعاً قشنگیه به همتون توصیه می کنم که حتماً بخونینش.
قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم قسمت پنجم
.: Weblog Themes By Pichak :.